فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Hydraulic

haɪˈdrɑːlɪk haɪˈdrɒlɪk / / -ˈdrɔː-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    وابسته به نیروی محرکه آب، هیدرولیک، وابسته به مبحث خواص آب در حرکت
    • - hydraulic brake
    • - ترمز روغنی هیدرولیک
    • - hydraulic elevator
    • - بالابر آبانه، آسانسور هیدرولیک
    • - hydraulic press
    • - منگنه‌ی آبی، پرس روغنی
    • - hydraulic mortar
    • - ملاط آبی، سیمان آبی (در آب خود را می‌گیرد)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hydraulic

  1. adjective
    Synonyms: water-pumping, using water, pressure-driven

ارجاع به لغت hydraulic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hydraulic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hydraulic

لغات نزدیک hydraulic

پیشنهاد بهبود معانی