آخرین به‌روزرسانی:

Hydrate

ˈhaɪdreɪt ˈhaɪdreɪt

گذشته‌ی ساده:

hydrated

شکل سوم:

hydrated

سوم‌شخص مفرد:

hydrates

وجه وصفی حال:

hydrating

شکل جمع:

hydrates

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive

آب‌رسانی کردن، مرطوب کردن (بدن)

Drinking enough water helps to hydrate the body and maintain energy levels.

نوشیدن آب کافی به آبرسانی بدن و حفظ سطح انرژی کمک می‌کند.

This moisturizer is designed to deeply hydrate dry skin.

این مرطوب‌کننده برای آب‌رسانی عمیق به پوست خشک طراحی شده است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Products that help hydrate your skin should be applied daily.

محصولاتی که به مرطوب کردن پوست کمک می‌کنند، باید روزانه استفاده شوند.

verb - transitive

شیمی هیدراته کردن، ترکیب کردن با آب

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Calcium oxide hydrates to form calcium hydroxide when exposed to water.

اکسید کلسیم در تماس با آب هیدراته شده و هیدروکسید کلسیم تشکیل می‌دهد.

Some salts easily hydrate and form crystalline structures.

برخی از نمک‌ها به‌راحتی با آب ترکیب شده و ساختارهای بلوری تشکیل می‌دهند.

noun countable

شیمی هیدرات (ترکیب آب‌دار)

Many hydrates lose their water content when heated.

بسیاری از هیدرات‌ها هنگام گرم شدن آب خود را از دست می‌دهند.

Some hydrates, like methane hydrate, are found in deep-sea sediments.

برخی از هیدرات‌ها، مانند هیدرات متان، در رسوبات اعماق دریا یافت می‌شوند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hydrate

  1. verb cause to be hydrated; add water or moisture to
    Antonyms:
    dehydrate

ارجاع به لغت hydrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hydrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hydrate

لغات نزدیک hydrate

پیشنهاد بهبود معانی