فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Hydrate

ˈhaɪdreɪt ˈhaɪdreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hydrated
  • شکل سوم:

    hydrated
  • سوم‌شخص مفرد:

    hydrates
  • وجه وصفی حال:

    hydrating
  • شکل جمع:

    hydrates

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive
آب‌رسانی کردن، مرطوب کردن (بدن)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Drinking enough water helps to hydrate the body and maintain energy levels.
- نوشیدن آب کافی به آبرسانی بدن و حفظ سطح انرژی کمک می‌کند.
- This moisturizer is designed to deeply hydrate dry skin.
- این مرطوب‌کننده برای آب‌رسانی عمیق به پوست خشک طراحی شده است.
- Products that help hydrate your skin should be applied daily.
- محصولاتی که به مرطوب کردن پوست کمک می‌کنند، باید روزانه استفاده شوند.
verb - transitive
شیمی هیدراته کردن، ترکیب کردن با آب link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده
- Calcium oxide hydrates to form calcium hydroxide when exposed to water.
- اکسید کلسیم در تماس با آب هیدراته شده و هیدروکسید کلسیم تشکیل می‌دهد.
- Some salts easily hydrate and form crystalline structures.
- برخی از نمک‌ها به‌راحتی با آب ترکیب شده و ساختارهای بلوری تشکیل می‌دهند.
noun countable
شیمی هیدرات (ترکیب آب‌دار)
- Many hydrates lose their water content when heated.
- بسیاری از هیدرات‌ها هنگام گرم شدن آب خود را از دست می‌دهند.
- Some hydrates, like methane hydrate, are found in deep-sea sediments.
- برخی از هیدرات‌ها، مانند هیدرات متان، در رسوبات اعماق دریا یافت می‌شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hydrate

  1. verb cause to be hydrated; add water or moisture to
    Antonyms:
    dehydrate

ارجاع به لغت hydrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hydrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hydrate

لغات نزدیک hydrate

پیشنهاد بهبود معانی