گذشتهی ساده:
hypoedشکل سوم:
hypoedسومشخص مفرد:
hyposوجه وصفی حال:
hypoingشکل جمع:
hyposشکل نوشتاری این لغت در حالت پیشوند (prefix): -hypo
همچنین میتوان از -hyp بهجای -hypo استفاده کرد.
پزشکی افت قند خون
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
He always carries glucose tablets in case of a hypo while out running.
او همیشه قرص گلوکز را درصورت افت قند خون هنگام دویدن به همراه دارد.
During her training, she learned to recognize the signs of a hypo early.
در طول آموزش، او یاد گرفت که علائم افت قند خون را زود تشخیص دهد.
انگلیسی آمریکایی سرنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The hypo was filled with a clear liquid for the vaccine.
سرنگ با مایع شفافی برای واکسن پر شد.
She felt anxious as the doctor approached with the hypo.
وقتی دکتر با سرنگ نزدیک شد، احساس اضطراب کرد.
روانپزشکی روانشناسی سلامت روان خودبیمارانگاری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سلامت روان
She often visited the doctor, driven by her hypo.
او بهدلیل آنکه تحتتأثیر خودبیمارانگاریاش قرار داشت، اغلب به دکتر مراجعه میکرد.
The hypo made it difficult for him to enjoy life.
خودبیمارانگاری لذت بردن از زندگی را برای او دشوار میکرد.
شیمی هیپوسولفیت سدیم، تیوسولفات سدیم (به فرمول Na۲S۲O۳)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
In the lab, we used hypo to neutralize the chlorine in the water sample.
در آزمایشگاه، ما از هیپوسولفیت سدیم برای خنثی کردن کلر نمونهی آب استفاده کردیم.
Hypo is essential for the photographic development process.
تیوسولفات سدیم برای فرآیند توسعهی عکاسی ضروری است.
پزشکی سوزن تزریق زیرجلدی
The nurse prepared the hypo for the vaccination.
پرستار سوزن تزریق زیرجلدی را برای واکسیناسیون آماده کرد.
The doctor explained how to use the hypo safely.
دکتر نحوهی استفادهی ایمن از سوزن تزریق زیرجلدی را توضیح داد.
پزشکی تزریق زیرجلدی
He felt a slight sting when the hypo was administered.
هنگام انجام تزریق زیرجلدی احساس سوزش خفیفی کرد.
The doctor explained the benefits of using a hypo for the treatment.
دکتر مزایای استفاده از تزریق زیرجلدی را برای درمان را توضیح داد.
پایینتر از سطح نرمال، زیر سطح نرمال
Her hypoactive thyroid was causing fatigue and weight gain.
کمکاری تیروئید او باعث خستگی و افزایش وزن میشد.
The patient was diagnosed with hypoglycemia, indicating low blood sugar levels.
بیمار مبتلا به کمقندِخونی تشخیص داده شد که نشاندهندهی سطح پایین قند خون است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hypo» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hypo