امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    IMF

    ˌaɪ em ˈef ˌaɪ em ˈef
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    IMF مخفف عبارت International Monetary Fund است.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    abbreviation noun
    اقتصاد صندوق بین‌المللی پول (یکی از نهادهای مالی مهم سازمان ملل متحد است که بر سیستم مالی بین‌المللی نظارت دارد.) link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - He attended a seminar hosted by the IMF.
    - او در سمیناری به میزبانی صندوق بین‌المللی پول شرکت کرد.
    - During the crisis, the government sought support from the IMF.
    - در طول بحران، دولت به دنبال کسب حمایت صندوق بین‌المللی پول بود.
    - The IMF plays a crucial role in international financial cooperation.
    - صندوق بین‌المللی پول نقش مهمی در همکاری‌های مالی بین‌المللی ایفا می‌کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد IMF

    1. noun an organization of 190 countries, working to foster global monetary cooperation, secure financial stability, facilitate international trade, promote high employment and sustainable economic growth, and reduce poverty around the world.
      Synonyms:
      the International Monetary Fund

    ارجاع به لغت IMF

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «IMF» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/imf

    لغات نزدیک IMF

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return