Impaction

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
فشار سخت، به‌هم‌فشردگی، بسته‌بندی، گیر‌افتادگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impaction

  1. noun A disorder in which a tooth is so crowded in its socket that it cannot erupt normally
    Synonyms: impacted tooth
  2. noun A sharp collision produced by striking or dashing against something
    Synonyms: impingement

ارجاع به لغت impaction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impaction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impaction

لغات نزدیک impaction

پیشنهاد بهبود معانی