فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

In Order To

ɪn ˈɔrdər tə ɪn ˈɔːdə tə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrase

به‌منظور، برای، برای آنکه، تا، تا اینکه، به قصدِ، به هدفِ، به‌خاطر آنکه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He saved money in order to buy a new car.

او برای خرید یک ماشین جدید، پول پس‌انداز کرد.

She took a class in order to learn a new language.

او در کلاسی شرکت کرد به‌خاطر آنکه یک زبان جدید یاد بگیرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت in order to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «in order to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/in-order-to

لغات نزدیک in order to

پیشنهاد بهبود معانی