بهمنظور، برای، برای آنکه، تا، تا اینکه، به قصدِ، به هدفِ، بهخاطر آنکه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He saved money in order to buy a new car.
او برای خرید یک ماشین جدید، پول پسانداز کرد.
She took a class in order to learn a new language.
او در کلاسی شرکت کرد بهخاطر آنکه یک زبان جدید یاد بگیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «in order to» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/in-order-to