فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Instancy

American: ˈɪnstənsiː British: ˈɪnstənsɪ

معنی

noun

فوریت، آنی بودن، ناگهگانی، ناگه آیندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد instancy

  1. noun the quality of being insistent
    Synonyms:
    imperativeness
  1. noun the quickness of action or occurrence
    Synonyms:
    immediacy immediateness instantaneousness

ارجاع به لغت instancy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «instancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/instancy

لغات نزدیک instancy

پیشنهاد بهبود معانی