Intermarriage

ˌɪntərˈmerɪdʒ ˌɪntəˈmærɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- (racial) intermarriages were illegal there.
- در آنجا پیوند نژاد غیرقانونی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intermarriage

  1. noun Marriage within one's own tribe or group as required by custom or law
    Synonyms: endogamy, inmarriage
    Antonyms: endogamy
  2. noun Marriage to a person belonging to a tribe or group other than your own as required by custom or law
    Synonyms: exogamy

ارجاع به لغت intermarriage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intermarriage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intermarriage

لغات نزدیک intermarriage

پیشنهاد بهبود معانی