آخرین به‌روزرسانی:

Iridescent

ˌɪrəˈdesnt ˌɪrəˈdesnt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

قوس‌قزحی، رنگین‌کمانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

a small butterfly's iridescent wings

بال‌های رنگین‌کمان پروانه‌ی کوچک

her iridescent performance

اجرای درخشانش

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد iridescent

  1. adjective rainbow-colored
    Synonyms:
    many-colored rainbowlike shimmering irised lustrous opalescent pearly prismatic polychromatic opaline nacreous

ارجاع به لغت iridescent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «iridescent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/iridescent

لغات نزدیک iridescent

پیشنهاد بهبود معانی