فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Irrationally

ɪˈræʃnli ɪˈræʃnli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور غیرمنطقی، به‌طور غیرمعقول، از روی بی‌خردی، به‌طور بی‌دلیل، جاهلانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

When she doesn't take her medications she sometimes acts irrationally.

هنگامی که داروهایش را مصرف نمی‌کند، گاهی‌وقت‌ها غیرمنطقی عمل می‌کند.

Like all football fans I have been brought up to be irrationally suspicious of referees.

همانند همه‌ی هواداران فوتبال به‌گونه‌ای بار آمده‌ام که به‌طور بی‌دلیل و غیرمنطقی نسبت به داوران مشکوک باشم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد irrationally

  1. adverb illogically
    Synonyms:
    foolishly unreasonably stupidly

ارجاع به لغت irrationally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «irrationally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/irrationally

لغات نزدیک irrationally

پیشنهاد بهبود معانی