همچنین jailor نیز نوشته میشود ولی حالت نوشتار jailer رایج است.
زندانبان، نگهبان زندان
The jailer opened the cell door.
زندانبان در سلول را باز کرد.
The jailor was the one responsible for maintaining order in the prison.
زندانبان مسئول حفظ نظم در زندان بود.
کسی که آزادی فرد دیگری را محدود میکند (همانند زندانبان در زندان)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
You're a jailer!
تو یه محدودکنندهی آزادی هستی!
My husband is a jailor.
شوهرم کسی است که آزادی را محدود میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jailer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jailer