کوین (اسم خاص مذکر)
Kevin is my best friend.
کوین بهترین دوستم است.
I'm going to invite Kevin to the party.
قصد دارم کوین را به مهمانی دعوت کنم.
کوین (نام یک رمزارز)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The price of Kevin has been steadily increasing over the past few months.
قیمت کوین در چند ماه گذشته به طور پیوسته در حال افزایش بوده است.
I have decided to invest in Kevin.
من تصمیم گرفتم روی کوین سرمایهگذاری کنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «Kevin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kevin