Latticed

American: ˈlætɪst British: ˈlætɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
شبکه‌دار ،مشبک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد latticed

  1. adjective having a pattern of fretwork or latticework
    Synonyms:
    latticelike interlaced fretted

ارجاع به لغت latticed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «latticed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/latticed

لغات نزدیک latticed

پیشنهاد بهبود معانی