فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lattice

ˈlætɪs ˈlætɪs

شکل جمع:

lattices

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun adverb

توری منظم

noun adverb

کار مشبک، شبکه، شبکه‌بندی، شبکه کاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a latticed window

پنجره‌ی مشبک

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lattice

  1. noun mesh, trellis
    Synonyms:
    net screen grid web network structure frame grating grill latticework openwork fretwork tracery reticulation filigree
    Antonyms:
    solid

ارجاع به لغت lattice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lattice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lattice

لغات نزدیک lattice

پیشنهاد بهبود معانی