فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Fretwork

ˈfretwɜrːk ˈfretwɜːk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    منبت‌کاری، برجسته‌کاری، حاشیه‌گذاری، مشبک‌کاری، معرق‌کاری
    • - The intricate fretwork on the ceiling gave the room a sense of grandeur.
    • - منبت‌کاری‌های پیچیده روی سقف به اتاق حس شکوه می‌بخشید.
    • - The intricate fretwork on the cabinet was a beautiful display of craftsmanship.
    • - برجسته‌کاری‌های پیچیده روی کابینت جلوه‌ی زیبایی از مهارت بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fretwork

  1. noun Framework consisting of an ornamental design made of strips of wood or metal
    Synonyms: lattice, latticework

ارجاع به لغت fretwork

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fretwork» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fretwork

لغات نزدیک fretwork

پیشنهاد بهبود معانی