فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lead An Expedition

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

رهبری یک سفر اکتشافی/هیئت اعزامی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He was chosen to lead the expedition to the North Pole.

او برای رهبری هیئت اعزامی به قطب شمال انتخاب شد.

The experienced climber will lead the expedition.

کوهنورد باتجربه، سفر اکتشافی را رهبری خواهد کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت lead an expedition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lead an expedition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lead-an-expedition

لغات نزدیک lead an expedition

پیشنهاد بهبود معانی