انگلیسی آمریکایی شربت آبلیمو، لیموناد، شربت لیموناد (نوشیدنی تهیهشده از آبلیمو، شکر و آب)
Lemonade is my favorite drink during warm weather.
شربت لیموناد نوشیدنی مورد علاقهی من در هوای گرم است.
She poured herself a glass of cold lemonade.
او برای خودش یک لیوان شربت آبلیموی خنک ریخت.
He added sugar to his homemade lemonade.
او به شربت آبلیموی خانگی خود شکر اضافه کرد.
انگلیسی بریتانیایی لیموناد، نوشیدنی لیموناد، لیموناد گازدار (نوعی نوشیدنی گازدار، خنک و شیرین با طعم لیمو)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They ordered two glass of lemonade with extra ice.
آنها دو لیوان لیموناد گازدار با یخ اضافی سفارش دادند.
The little café is famous for its lemonade.
این کافهی کوچک به نوشیدنی لیمونادش معروف است.
We celebrated the summer with a glass of cold lemonade.
ما تابستان را با یک لیوان لیموناد سرد جشن گرفتیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lemonade» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lemonade