آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ مهر ۱۴۰۴

    Livability

    معنی livability

    noun

    قابلیت زندگی در چیزی، زیست‌پذیری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج livability

    معنی livability به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «livability» در زبان فارسی به معنای «قابلیت زندگی» یا «زیست‌پذیری» ترجمه می‌شود.

    این واژه از ریشه‌ی فعل live (زندگی کردن) و پسوند ability- (توانایی یا قابلیت) ساخته شده است و به میزان مناسب بودن یک مکان برای زندگی انسان اشاره دارد. زمانی که از «livability» سخن گفته می‌شود، منظور کیفیت کلی زندگی در یک شهر، محله یا کشور است؛ عواملی مانند امنیت، بهداشت، امکانات عمومی، دسترسی به فضاهای سبز، هزینه‌های زندگی، آموزش، حمل‌ونقل و کیفیت محیط‌زیست همگی در سنجش آن نقش دارند. برای مثال، جمله‌ی The livability of this city has improved greatly in recent years به معنای «زیست‌پذیری این شهر در سال‌های اخیر به‌طور چشمگیری افزایش یافته است» است.

    در حوزه‌ی برنامه‌ریزی شهری و مطالعات اجتماعی، «livability» یکی از شاخص‌های کلیدی ارزیابی محیط‌های انسانی است. پژوهشگران و سیاست‌گذاران از این مفهوم برای سنجش اینکه مردم تا چه حد می‌توانند در مکانی به‌راحتی، سلامت و رضایت زندگی کنند، استفاده می‌کنند. در این معنا، زیست‌پذیری فقط به جنبه‌های فیزیکی شهر محدود نمی‌شود، بلکه احساس تعلق، مشارکت اجتماعی، و کیفیت روابط انسانی را نیز در بر می‌گیرد. شهری که از نظر زیرساختی پیشرفته باشد اما فاقد حس اجتماع یا محیطی آرام باشد، ممکن است از نظر فناوری مدرن باشد اما از نظر «livability» امتیاز بالایی نگیرد.

    از دیدگاه فرهنگی و انسانی، «livability» بازتابی از رابطه‌ی انسان با محیط است. این واژه تأکید دارد که محیط زندگی باید نه‌فقط قابل تحمل، بلکه دلپذیر و حمایت‌کننده‌ی رشد فردی و جمعی باشد. برای مثال، وجود فضاهای عمومی امن و زیبا، سیستم حمل‌ونقل کارآمد، و فرصت‌های فرهنگی باعث افزایش حس رضایت و آرامش در ساکنان می‌شود. در مقابل، آلودگی، ازدحام یا فاصله‌ی طبقاتی زیاد می‌تواند از میزان زیست‌پذیری بکاهد. در واقع، «livability» بر تعادلی میان نیازهای مادی و روحی انسان‌ها تأکید می‌کند.

    در زبان انگلیسی مدرن، واژه‌ی «livability» نه‌تنها در مباحث شهری، بلکه در زمینه‌های طراحی داخلی، توسعه‌ی پایدار و حتی محیط‌های کاری نیز کاربرد یافته است. برای نمونه، گفته می‌شود We aim to improve the livability of office spaces — «ما قصد داریم قابلیت زندگی و آسایش در محیط‌های اداری را بهبود دهیم.» در چنین کاربردهایی، این واژه به معنای ایجاد فضاهایی است که سلامت، آرامش و بهره‌وری را هم‌زمان فراهم کنند. بدین ترتیب، مفهوم «زیست‌پذیری» فراتر از سکونت فیزیکی است و به کیفیت تجربه‌ی زیستن در هر محیطی اشاره دارد.

    «livability» مفهومی میان‌رشته‌ای است که مرز میان شهرسازی، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و محیط‌زیست را در هم می‌شکند. این واژه یادآور این نکته است که زندگی مطلوب تنها در سایه‌ی وجود ساختمان‌ها یا امکانات فنی حاصل نمی‌شود، بلکه نتیجه‌ی هماهنگی میان انسان، فضا و طبیعت است. درک و به‌کارگیری صحیح مفهوم «livability» در زبان انگلیسی نه‌تنها برای درک متون علمی و شهری ضروری است، بلکه به زبان‌آموز کمک می‌کند تا نگرشی عمیق‌تر و انسانی‌تر نسبت به واژگان مرتبط با زندگی و محیط پیدا کند.

    ارجاع به لغت livability

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «livability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/livability

    لغات نزدیک livability

    • - liturgist
    • - liturgy
    • - livability
    • - livable
    • - live
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.