Loudspeaker

    ˈlaʊdˌspiːkər ˌlaʊdˈspiːkə / / ˈlaʊdˌspiːkə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      loudspeakers
    ذخیره در لغات برگزیده

    معنی

    noun
    بلندگو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد loudspeaker

    1. noun electro-acoustic transducer that converts electrical signals into sounds loud enough to be heard at a distance
      Synonyms:
      speaker megaphone amplifier tweeter woofer diaphragm pa system bullhorn sound-truck speaker-system speaker cone hog caller speaker-unit public-address-system electrodynamic speaker high-fidelity speaker full-frequency speaker high-frequency speaker low-frequency speaker loudspeaker system

    ارجاع به لغت loudspeaker

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «loudspeaker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/loudspeaker

    لغات نزدیک loudspeaker

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه