Lubricator

American: ˈluːbrəˌkeɪtər British: ˈluːbrɪkeɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

دستگاه روغن‌زنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lubricator

  1. noun A substance capable of reducing friction by making surfaces smooth or slippery
    Synonyms: lubricant, lubricating substance, lube

ارجاع به لغت lubricator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lubricator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lubricator

لغات نزدیک lubricator

پیشنهاد بهبود معانی