کشف کردن/به کشفی دست یافتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Scientists hope to make a discovery that will cure the disease.
دانشمندان امیدوارند به کشفی دست یابند که این بیماری را درمان کند.
The archaeologist made a significant discovery at the ancient site.
باستانشناس کشف مهمی در این مکان باستانی انجام داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «make a discovery» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/make-a-discovery