حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
Make A Full Recovery
معنی make a full recovery | جمله با make a full recovery
collocation
بهبودی کامل یافتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The doctor expects him to make a full recovery.
دکتر انتظار دارد که او بهبودی کامل پیدا کند.
It took her several months to make a full recovery from the accident.
چندین ماه طول کشید تا او از تصادف بهبودی کامل پیدا کند.
ارجاع به لغت make a full recovery
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «make a full recovery» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/make-a-full-recovery
لغات نزدیک make a full recovery
- - make a fool out of someone
- - make a foray into (something)
- - make a full recovery
- - make a fuss (or kick up a fuss)
- - make a fuss of (someone or something)
