شکل جمع:
manteausپوشاک مانتو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He wore a manteau that belonged to his grandmother.
مانتویی پوشیده بود که مال مادربزرگش بود.
In winter, a thick manteau is essential.
در زمستان، مانتوی ضخیم لازم است.
She wore a light manteau over her dress to protect herself from the evening chill.
او مانتوی سبکی روی لباسش پوشید تا از خنکی عصر در امان باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «manteau» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/manteau