گذشتهی ساده:
marbledشکل سوم:
marbledسومشخص مفرد:
marblesمرمرکاری، ظاهری مرمرمانند
The artist used a technique called marbling to create stunning patterns on the paper.
این هنرمند از تکنیکی به نام مرمرکاری برای ایجاد الگوهای خیرهکننده روی کاغذ استفاده کرد.
the marbling on this ceramic mug
ظاهر مرمرمانند روی این لیوان سرامیکی
a marbling of fat in beef
چربی (پیه) مرمرمانند در گوشت گاو
گوشت مرمری (اکثراً گوشت قرمزی است که دارای مقادیر مختلفی چربی عضلانی است و ظاهری شبیه به سنگ مرمر به آن میدهد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The marbling in that steak makes it exceptionally juicy and flavorful.
گوشت مرمری موجود در آن استیک، آن را فوقالعاده آبدار و خوشطعم میکند.
When it comes to selecting high-quality beef, look for marbling.
وقتی میخواهید گوشت گاو با کیفیت بالا انتخاب کنید، بهدنبال گوشت مرمری باشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «marbling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/marbling