فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Maximization

ˌmæksəməˈzeɪʃn̩ ˌmæksɪmaɪˈzeɪʃn̩

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: maximisation

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

به حداکثر رساندن، بیشینه‌سازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The company's growth strategy focuses on cost minimization and revenue maximization.

استراتژی رشد شرکت بر به حداقل رساندن هزینه و به حداکثر رساندن درآمد متمرکز است.

The maximisation of profits is the primary goal of any business.

به حداکثر رساندن سود هدف اصلی هر کسب‌و‌کاری است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد maximization

  1. noun the act of raising to the highest possible point or condition or position
    Synonyms:
    maximation
    Antonyms:
    minimization

لغات هم‌خانواده maximization

  • noun
    maximization

ارجاع به لغت maximization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «maximization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/maximization

لغات نزدیک maximization

پیشنهاد بهبود معانی