با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Mediterranean

    ˌmedətəˈreɪniən ˌmedətəˈreɪniən
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun adjective
    وابسته به‌ دریای مدیترانه، دریای مدیترانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The Mediterranean separates Europe from Africa.
    - دریای مدیترانه اروپا را از افریقا جدا می‌کند.
    - Mediterranean plants
    - گیاهان مدیترانه‌ای
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد mediterranean

    1. adjective Designating or of a physical type of the Caucasoid peoples exemplified by the long-headed, short, olive-skinned people living around the Mediterranean Sea
      Synonyms: south European, latinate, italianate
    2. noun The largest inland sea; between Europe and Africa and Asia
      Synonyms: mediterranean-sea

    ارجاع به لغت mediterranean

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mediterranean» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mediterranean

    لغات نزدیک mediterranean

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند