با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Meteor

ˈmiːt̬iɔːr ˈmiːtiə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    meteors

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    نجوم شهاب، شهاب‌سنگ، شهاب ثاقب، شخانه
    • - The meteor crash left a large crater in the ground.
    • - برخورد شهاب چاله‌ای بزرگ در زمین پدید آورد.
    • - Scientists are studying the composition of the meteor that landed in the desert.
    • - دانشمندان در حال بررسی ترکیب شهاب‌سنگی که در بیابان فرود آمد، هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد meteor

  1. noun The luminous phenomenon observed when a meteoroid is heated by its entry into the earth's atmosphere; shooting star; falling star
    Synonyms: fireball, shooting-star, meteorite, falling-star, meteoroid, bolide, meteroid

ارجاع به لغت meteor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «meteor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/meteor

لغات نزدیک meteor

پیشنهاد بهبود معانی