فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Meteor

ˈmiːt̬iɔːr ˈmiːtiə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    meteors

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
نجوم شهاب، شهاب‌سنگ، شهاب ثاقب، شخانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The meteor crash left a large crater in the ground.
- برخورد شهاب چاله‌ای بزرگ در زمین پدید آورد.
- Scientists are studying the composition of the meteor that landed in the desert.
- دانشمندان در حال بررسی ترکیب شهاب‌سنگی که در بیابان فرود آمد، هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد meteor

  1. noun the luminous phenomenon observed when a meteoroid is heated by its entry into the earth's atmosphere; shooting star; falling star
    Synonyms:
    shooting-star falling-star fireball meteoroid meteroid bolide meteorite

ارجاع به لغت meteor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «meteor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/meteor

لغات نزدیک meteor

پیشنهاد بهبود معانی