آخرین به‌روزرسانی:

Micro

ˈmaɪkroʊ ˈmaɪkrəʊ

شکل جمع:

micros

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

رایانه‌ی کوچک، ریزکامپیوتر (رایانه‌ای کوچک که پردازنده‌ی کوچکی دارد)

شکل غیررسمی کلمه‌ی microcomputer است.

Those early micros had very limited memory and storage.

آن ریزکامپیوترهای اولیه، حافظه و فضای ذخیره‌سازی بسیار محدودی داشتند.

Schools used to have rooms full of micros for students.

قبلاً مدارس پر از رایانه‌های کوچک برای دانش‌آموزها بودند.

prefix

(-micro) ریز، کوچک، ذره، میکرو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Microplastics are a growing concern for ocean pollution.

ریزپلاستیک‌ها به نگرانی فزاینده‌ای در مورد آلودگی اقیانوس‌ها تبدیل شده‌اند.

Microbiology helps us understand the smallest forms of life.

میکروبیولوژی به ما کمک می‌کند کوچک‌ترین اشکال حیات را درک کنیم.

prefix

(-micro) یک میلیونیم، میکرو

Doctors monitor microgram-level doses in sensitive medications.

پزشکان دوز داروهای حساس را در سطح میکروگرم تحت نظر دارند.

They measured particles in the air as small as 0.5 micrometres.

آن‌ها ذرات موجود در هوا را تا اندازه‌ی ۰٫۵ میکرومتر اندازه‌گیری کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت micro

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «micro» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/micro

لغات نزدیک micro

پیشنهاد بهبود معانی