فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Midwifery

ˌmɪdˈwɪfəri ˈmɪdˌwɪfri

معنی و نمونه‌جمله

noun

مامایی، قابلگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Pary has studied midwifery.

پری مامایی خوانده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد midwifery

  1. noun the branch of medicine dealing with childbirth and care of the mother
    Synonyms:
    obstetrics ob tocology

ارجاع به لغت midwifery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «midwifery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/midwifery

لغات نزدیک midwifery

پیشنهاد بهبود معانی