فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Milady

mɪˈleɪdi mɪˈleɪdi

توضیحات:

همچنین miladi نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار milady رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی بریتانیایی زن اشرافی، زن نجیب‌زاده

The milady's carriage arrived at the ballroom.

کالسکه‌ی علیامخدره به سالن رقص رسید.

The miladi's family was known for their wealth and prestige

خانواده‌ی آن بانوی اشرافی به ثروت و اعتبار خود مشهور بودند.

noun countable

زن خوش‌پوش، زن شیک‌پوش (مطابق مد روز)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Milady's wardrobe was the envy of all her friends.

همه دوستان آن زن خوش‌پوش به لباس او حسادت می‌کردند.

The boutique catered to the needs of fashionable miladies looking for unique and trendy outfits.

این بوتیک نیازهای خانم‌های شیک‌پوشی -که به‌دنبال لباس‌های منحصر‌به‌فرد و ترند بودند- برآورده می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت milady

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «milady» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/milady

لغات نزدیک milady

پیشنهاد بهبود معانی