مشکل جزئی / مشکل کوچک
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We experienced a minor difficulty with the equipment.
ما با یک مشکل جزئی با تجهیزات مواجه شدیم.
It was just a minor difficulty; we fixed it quickly.
این فقط یک مشکل کوچک بود. ما آن را به سرعت برطرف کردیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «minor difficulty» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/minor-difficulty