شکل جمع:
modalsشکل نوشتاری دیگر این لغت در معنای اول: modal verb
دستور زبان (فعل) کمکی، وجهی، مدال
آموزش دستور زبان انگلیسی از مبتدی تا پیشرفته
a modal auxiliary
فعل کمکی معین
The teacher explained the different modals.
استاد افعال وجهی مختلف را توضیح داد.
استدلالی، عقلانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She explored the modal implications of the theorem through a rigorous analysis.
او مفاهیم استدلالی قضیه را ازطریق یک تحلیل دقیق بررسی کرد.
The modal approach allows for a nuanced examination of potential outcomes in decision-making processes.
رویکرد عقلانی امکان بررسی دقیق نتایج بالقوه در فرآیندهای تصمیمگیری را فراهم میکند.
قراردادی، وضعی
The modal contract outlined specific provisions on how the project would proceed.
قرارداد وضعی مفاد خاصی را در مورد چگونگی ادامهی پروژه مشخص کرده است.
The contract's modal provisions ensured a smooth and structured process for both parties involved.
مفاد پیمان قراردادی یک فرآیند روان و ساختاریافته را برای هر دو طرف دستاندرکار تضمین کرد.
ملودیک، مربوط به حالتی از موسیقی
The modal harmonies in the piece created a hauntingly beautiful atmosphere.
هارمونیهای ملودیک در این قطعه فضای بسیار زیبایی را ایجاد کرده است.
The modal melodies in the song were reminiscent of ancient folk music.
ترانههای ملودیک در این آهنگ یادآور موسیقی گروهی قدیمی بود.
ساختاری
The architectural plans focused on the modal aspects of the building.
طرحهای معماری بر جنبههای ساختاری ساختمان تمرکز داشتند.
The painting showcased a modal approach.
این نقاشی یک رویکرد ساختاری را به نمایش گذاشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «modal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/modal