Mutual Friend

    ˌmjuːtʃuəl ˈfrend ˌmjuːtʃuəl ˈfrend
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      mutual friends

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable C1
    دوست مشترک link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Our mutual friend introduced us at a party last night.
    - دوست مشترکمان ما را در مهمانی دیشب معرفی کرد.
    - We have a mutual friend who works at the same company as us.
    - ما یک دوست مشترک داریم که در همان شرکتی که ما کار می‌کنیم، کار می‌کند.
    - They have a lot of mutual friends.
    - آنها دوستان مشترک زیادی دارند.
    - We met through mutual friends.
    - ما از طریق دوستان مشترک با هم آشنا شدیم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد mutual friend

    1. noun shared friend
      Synonyms:
      friend of a friend friend's friend friend of the family

    ارجاع به لغت mutual friend

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mutual friend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mutual-friend

    لغات نزدیک mutual friend

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه