(شبیه یا مربوط به) گوشت گوسفند
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She enjoyed the muttony aroma wafting from the kitchen as dinner cooked.
او از بوی گوشت گوسفندی که هنگام پختن شام از آشپزخانه میآمد لذت میبرد.
His muttony dish was a hit at the dinner party, delighting all the guests.
غذای گوشت گوسفندی او در مهمانی شام مورد استقبال قرار گرفت و تمام مهمانان را به وجد آورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «muttony» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/muttony