فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Nail-biting

ˈneɪlˌbaɪt̬ɪŋ ˈneɪlˌbaɪtɪŋ

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

هیجان‌انگیز، دلهره‌آور، پراضطراب، نفس‌گیر، مهیج

It was a nail-biting wait for the exam results.

انتظار برای نتایج امتحانات واقعاً دلهره‌آور بود.

The game ended in a nail-biting penalty shootout.

بازی با ضربات پنالتی نفس‌گیری به پایان رسید.

noun uncountable

ناخن‌ جویدن، جویدن ناخن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

She tried to stop her nail-biting habit.

او سعی کرد عادت ناخن‌ جویدنش را ترک کند.

Nail-biting is a common response to stress or anxiety.

جویدن ناخن، واکنشی معمول به استرس یا اضطراب است.

noun informal

اضطراب، نگرانی، دلواپسی، تشویش، دستپاچگی، بی‌قراری

The delay in the flight caused a lot of nail-biting among the passengers.

تأخیر در پرواز باعث اضطراب زیادی در میان مسافران شد.

He tried to hide his nail-biting, but it was clear he was very anxious.

سعی می‌کرد نگرانی‌اش را پنهان کند، اما مشخص بود که خیلی مضطرب است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت nail-biting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nail-biting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nail-biting

لغات نزدیک nail-biting

پیشنهاد بهبود معانی