Natal

ˈneɪtl ˈneɪtl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
زادگاهی، زادبومی (مربوط به محل زایش)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Princes' children took names from their natal places.
- فرزندان شاهزادگان نام خود را از زادگاه خود می‌گرفتند.
- These birds return to their natal area every year to nest.
- این پرندگان هر سال برای لانه‌سازی به منطقه زادبومی خود بازمی‌گردند.
adjective formal
زایشی، زایمانی، مربوط به تولد کودک
- The hospital has advanced facilities for natal emergencies.
- این بیمارستان امکانات پیشرفته‌ای برای موارد اضطراری زایمانی دارد.
- Natal complications can be reduced with proper medical supervision.
- عوارض تولد کودک را می‌توان با نظارت پزشکی مناسب کاهش داد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت natal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «natal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/natal

لغات نزدیک natal

پیشنهاد بهبود معانی