فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Near Miss

ˈnɪrˈmɪs nɪəmɪs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • (بمب و گلوله‌ی توپ و غیره) نزدیک به هدف (که به هدف نمی‌خورد؛ ولی تا اندازه‌ای خسارت وارد می‌کند )
  • (نتیجه) تا اندازهای موفقیت آمیز
  • (حادثه یا تصادف یا رویداد) تصادفی که به سختی از آن احتراز می‌شود، آنچه که به وقوع نمی‌پیوندد ولی خیلی به وقوع نزدیک می‌شود
    • - He didn't hit the tree, but it was a near miss.
    • - او به درخت برخورد نکرد، اما چیزی نمانده بود. (که به درخت برخورد کند)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد near miss

  1. noun near hit
    Synonyms: close call, close shave, narrow escape, near hit, near thing, squeaker, tight squeeze

ارجاع به لغت near miss

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «near miss» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/near miss

لغات نزدیک near miss

پیشنهاد بهبود معانی