آخرین به‌روزرسانی:

Newsstand

ˈnuːzstænd ˈnjuːzstænd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

روزنامه‌فروشی، دکه‌ی روزنامه‌فروشی، کیوسک روزنامه‌فروشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

I stopped by the newsstand to grab a magazine for my flight.

کنار دکه‌ی روزنامه‌فروشی ایستادم تا برای پروازم مجله بگیرم.

She found a rare comic book at the small newsstand downtown.

او کتابی خنده‌دار کمیاب را در کیوسک روزنامه‌فروشی کوچک مرکز شهر پیدا کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت newsstand

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «newsstand» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/newsstand

لغات نزدیک newsstand

پیشنهاد بهبود معانی