شکل جمع:
niblingsبرادرزاده، خواهرزاده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My nibling is so talented.
برادرزادهی من بسیار با استعداد است.
I can't wait to see my nibling's reaction to her birthday present.
بیصبرانه منتظرم تا عکسالعمل خواهرزادهام به هدیهی تولدش را ببینم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nibling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nibling