فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Nonscheduled

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(حمل‌ونقل هوایی) بدون برنامه، غیربرنامه‌ریزی‌شده، غیرزمان‌بندی‌شده (دارای مجوز برای حمل‌ونقل هوایی خارج از برنامه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The company is licensed to operate nonscheduled air services across the region.
- این شرکت دارای مجوز ارائه‌ی خدمات هوایی غیربرنامه‌ریزی‌شده در سطح منطقه است.
- Nonscheduled air services require special authorization from the civil aviation authority.
- خدمات هوایی خارج از برنامه نیازمند دریافت مجوز ویژه از سازمان هواپیمایی کشوری هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nonscheduled

  1. adjective authorized for air transportation without a fixed timetable

ارجاع به لغت nonscheduled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nonscheduled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nonscheduled

لغات نزدیک nonscheduled

پیشنهاد بهبود معانی