نه، و نه، هم نه
neither too short nor too long
نه خیلی کوتاه و نه خیلی بلند
I neither buy nor sell.
نه میخرم نه میفروشم.
He doesn't smoke, nor does he drink.
او سیگار نمیکشد - مشروب هم نمیخورد.
They do not like it, nor do I.
آنها آن را دوست ندارند، من هم همینطور.
I am not going to work today, nor is my brother.
امروز سر کار نخواهم رفت، همینطور برادرم.
nor flood nor fire
نه سیل و نه آتش
He works from dawn to dusk, nor does he pause for rest.
او از سحرگاه تا غروب کار میکند و برای استراحت هم مکث نمیکند.
شیمی (-nor) مربوط به ترکیبی که یک بنیان کم دارد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
norepinephrine
نوراپینفرین
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nor