امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Northwest

ˌnɔːrθˈwest ˌnɔːθˈwest ˌnɔːθˈwest
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective adverb uncountable B1
شمال باختری، شمال غرب، شمال غربی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد northwest

  1. adjective Situated in or oriented toward the northwest
    Synonyms:
    northwesterly northwestern nw nor-west northwestward north-north-west nnw northwest-by-west nwbw northwest-by-north nwbn north-northwest
  1. noun The compass point midway between north and west; at 315 degrees
    Synonyms:
    nor-west northwestward nw
  1. noun The northwestern region of the United States
    Synonyms:
    northwestern United States
  1. adverb To, toward, or in the northwest
    Synonyms:
    north-west northwestwards northwestwardly nor-west

Collocations

  • the northwest

    1- رجوع شود به: 2 Northwest Territory- بخش شمال غربی ایالات متحده 3- بخش شمال غربی کانادا

ارجاع به لغت northwest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «northwest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/northwest

لغات نزدیک northwest

پیشنهاد بهبود معانی