با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Northwest

ˌnɔːrθˈwest ˌnɔːθˈwest ˌnɔːθˈwest
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective adverb uncountable B1
شمال باختری، شمال غرب، شمال غربی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد northwest

  1. adjective Situated in or oriented toward the northwest
    Synonyms: northwesterly, northwestern, nw, nor-west, northwestward, north-north-west, nnw, northwest-by-west, nwbw, northwest-by-north, nwbn, north-northwest
  2. noun The compass point midway between north and west; at 315 degrees
    Synonyms: nor-west, northwestward, nw
  3. noun The northwestern region of the United States
    Synonyms: northwestern United States
  4. adverb To, toward, or in the northwest
    Synonyms: north-west, northwestwards, northwestwardly, nor-west

Collocations

  • the northwest

    1- رجوع شود به: 2 Northwest Territory- بخش شمال غربی ایالات متحده 3- بخش شمال غربی کانادا

ارجاع به لغت northwest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «northwest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/northwest

لغات نزدیک northwest

پیشنهاد بهبود معانی