شکل جمع:
nostrilsکالبدشناسی سوراخ بینی، منخرحوت، خرطوم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالبدشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She felt a tickle in her nostril and couldn't resist the sneeze.
او احساس خارش در سوراخ بینیاش کرد و نمیتوانست برای عطسه مقاومت کند.
The dog's nostrils flared as it sniffed the air for any signs of food.
سوراخهای بینی سگ درحالیکه هوا را برای یافتن نشانههایی از غذا بو میکشید، باز شد.
the two nostrils
دو سوراخ بینی، منخرین
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nostril» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nostril