شکل جمع:
oligarchiesسیاست الیگارشی (حکومت معدودی از اغنیا و قدرتمندان)
The citizens feared that the government was slowly turning into an oligarchy.
شهروندان نگران بودند که حکومت بهتدریج به الیگارشی تبدیل شود.
The reforms aimed to dismantle the existing oligarchy.
اصلاحات با هدف برچیدن حکومت الیگارشی موجود انجام شد.
سیاست الیگارشی (گروه اقلیت قدرتمند که کشور را اداره میکنند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This oligarchy has no interest in democracy or justice.
این گروه الیگارشی هیچ علاقهای به دموکراسی یا عدالت ندارد.
A self-serving oligarchy continues to control key institutions.
الیگارشی خودمحور همچنان کنترل نهادهای کلیدی را در اختیار دارد.
سیاست کشور الیگارشی (کشوری با حکومت اقلیت قدرتمند)
Escaping the grip of an oligarchy is difficult without democratic reforms.
رهایی از چنگال کشور الیگارشی بدون اصلاحات دموکراتیک دشوار است.
In an oligarchy, power lies in the hands of a few families or corporations.
در کشورهای الیگارشی، قدرت در دست چند خانواده یا شرکت بزرگ است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «oligarchy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oligarchy