فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Orographic

ˌɔːrəˈɡræfɪk ˌɔːəˈɡræfɪk
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از orographical به‌ جای orographic استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    جغرافیا اوروگرافیک، کوهساری (وابسته به کوه‌شناسی)
    • - The orographic winds battered the coastline.
    • - بادهای کوهساری خط ساحلی را درنوردید.
    • - The orographic rainfall created lush green valleys.
    • - بارندگی کوهساری دره‌های سرسبزی را ایجاد کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت orographic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «orographic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/orographic

لغات نزدیک orographic

پیشنهاد بهبود معانی