فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Oscitancy

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    رخوت، بی‌حالی، بی‌تفاوتی، کم‌اشتیاقی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد oscitancy

  1. noun Drowsiness and dullness manifested by yawning
    Synonyms: oscitance
  2. noun An involuntary intake of breath through a wide open mouth; usually triggered by fatigue or boredom
    Synonyms: yawn, yawning, oscitance

ارجاع به لغت oscitancy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oscitancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oscitancy

لغات نزدیک oscitancy

پیشنهاد بهبود معانی