فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Ought

ɔːt ɔːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adverb
    باید، بایست، بایستی، باید و شاید
    • - He ought to pay his debts.
    • - او بایستی قرض‌های خود را بدهد.
    • - You ought to take better care of yourself.
    • - باید از خودت بهتر مراقبت کنی.
    • - These shoes ought to fit you.
    • - این کفشها باید به پای شما بخورد.
    • - The result of the test ought to be positive.
    • - نتیجه‌ی امتحان باید طبق معمول مثبت باشد.
    • - you ought to have gone
    • - بایستی رفته بودی، بایستی می‌رفتی
    • - They ought not to let their children play in the street.
    • - آن‌ها نباید بگذارند بچه‌هایشان در خیابان بازی کنند.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Collocations

ارجاع به لغت ought

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ought» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ought

لغات نزدیک ought

پیشنهاد بهبود معانی