فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ought

ɔːt ɔːt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

باید، بایست، بایستی، باید و شاید

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He ought to pay his debts.

او بایستی قرض‌های خود را بدهد.

You ought to take better care of yourself.

باید از خودت بهتر مراقبت کنی.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

These shoes ought to fit you.

این کفشها باید به پای شما بخورد.

The result of the test ought to be positive.

نتیجه‌ی امتحان باید طبق معمول مثبت باشد.

you ought to have gone

بایستی رفته بودی، بایستی می‌رفتی

They ought not to let their children play in the street.

آن‌ها نباید بگذارند بچه‌هایشان در خیابان بازی کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

Collocations

ought not to (or oughtn't to)

نبایستی، نمی‌بایستی، نباید

ارجاع به لغت ought

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ought» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ought

لغات نزدیک ought

پیشنهاد بهبود معانی