power, stamina, strength
تاب (مقاومت) خزشی
creep strength
او تاب خود را در طول ماراتن نشان داد.
She demonstrated her power during the marathon.
tolerance, toleration, patience, endurance, fortitude
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تاب او با روند کند همه را تحتتأثیر قرار داد.
His patience with the slow process impressed everyone.
تابآوری کلید غلبه بر چالشهای زندگی است.
Endurance is key to overcoming life's challenges.
twist, curl, wave, loop
موهای رقصنده تاب زیبایی داشت که نور را جلب میکرد.
The dancer's hair had a beautiful twist that caught the light.
موهای او تابهای طبیعی داشت که بر جذابیت او میافزود.
His hair had a natural curl that added to his charm.
swing
بچهها بهنوبت برای تاب در پارک ایستادند.
The children took turns on the swing in the park.
او تاب چوبیای در حیاط خانه ساخت تا بچههایش با آن بازی کنند.
He built a wooden swing in the backyard for his kids to play on.
فیزیک torsion, fluctuation, yaw, undulation, oscillation
تاب فنر باعث نوسان منظم آن شد.
The torsion of the spring caused it to oscillate rhythmically.
تاب آونگ بهتدریج با از دست دادن انرژی کاهش یافت.
The yaw of the pendulum gradually decreased as it lost energy.
wobble, shimmy
او متوجه تاب خفیفی در چرخ دوچرخهاش شد.
She noticed a slight wobble in the wheel of her bicycle.
امواج اقیانوس تاب ملایمی در امتداد خط ساحلی تشکیل دادند.
The ocean waves formed a gentle shimmy along the shoreline.
twister, spinner
نختاب
yarn spinner
در این کارگاه ابزارهای مختلفی برای هنرهای الیافی وجود داشت که برجستهترین آن چوبتابی ظریف بود.
The workshop featured various tools for fiber arts, with the highlight being the elegant wooden spinner.
-shine, -light
شبتاب
shining at night
مهتاب
moonlight
کلمهی «تاب» در معنای پیچوتاب، انحنا یا چرخش ملایم در یک سطح یا جسم، در زبان انگلیسی به واژههایی مانند "twist"، "curl"، "coil" یا در برخی زمینهها "bend" ترجمه میشود.
بسته به زمینهی استفاده، معادلهایی چون "ripple" یا "wave" نیز ممکن است مناسب باشند، بهخصوص زمانی که منظور نوعی حرکت نرم و روان باشد.
«تاب» در این معنا به توصیف نوعی حرکت یا فرم غیرمستقیم، منحنی یا پیچخورده اشاره دارد. این ویژگی میتواند در اجسام فیزیکی مانند پارچه، مو، فلز، یا حتی مسیر جاده مشاهده شود. بهعنوان مثال، وقتی میگوییم «تاب موهایش دلفریب بود»، منظور نوعی حالت مواج و نرم در تارهای موست که چشمنواز و جذاب به نظر میرسد. این نوع تاب برخلاف خطوط صاف و مستقیم، حس حرکت، نرمی و زندگی را القا میکند.
در طبیعت، تاب بهوفور دیده میشود. از پیچوتاب شاخههای درختان و گلبرگهای گل گرفته تا جریانهای مارپیچی رودخانهها یا تودههای ابری در آسمان، همه حاوی فرمهایی از تاب هستند. این ساختارهای غیرخطی اغلب نشاندهندهی پویایی، رشد طبیعی و زیبایی ارگانیکاند. حتی در طراحی صنعتی و معماری، بهرهگیری از تاب در فرمها باعث ایجاد حس سیالیت، لطافت و پویایی در فضا میشود.
در زمینهی پارچه و منسوجات، تاب نقش مهمی در کیفیت، دوام و ظاهر نهایی محصول دارد. نخهایی که بهخوبی تاب خوردهاند، استحکام بیشتری دارند و کمتر دچار گسست یا ساییدگی میشوند. در عین حال، میزان تاب نخ میتواند بر درخشندگی، لطافت یا زبری سطح پارچه نیز تأثیرگذار باشد. اصطلاحاتی مانند "S-twist" یا "Z-twist" در صنعت نساجی برای توصیف نوع تاب نخها به کار میرود.
از نظر هنری و ادبی، تاب میتواند استعارهای از تنوع، بیثباتی، یا پیچیدگی باشد. در شعر فارسی، واژهی تاب گاه به پیچوتاب زلف معشوق اشاره دارد که نماد فریبندگی، اسرارآمیز بودن، یا حتی اغواگری است. این کاربرد نه تنها از نظر تصویری غنی است، بلکه بار عاطفی و احساسی خاصی را نیز منتقل میکند. به همین دلیل، تاب در ادبیات و نقاشی، همواره بهعنوان عنصری زیباشناختی شناخته شده است.
در مهندسی نیز، تاب (torsion) به معنای پیچخوردگی یک جسم جامد بر اثر نیروهای مکانیکی است. این نوع تاب که بیشتر در میلهها و سازههای فلزی بررسی میشود، باید با دقت محاسبه شود تا از شکست یا آسیب ساختار جلوگیری گردد. «تاب» در این معنا نهتنها جلوهای از زیبایی طبیعت و هنر است، بلکه در علوم فنی و کاربردی نیز جایگاه مهمی دارد.
کلمهی «تاب» در معنای نوعی بازی پارکی که معمولاً کودکان روی آن مینشینند و جلو و عقب تاب میخورند، در زبان انگلیسی به "swing" ترجمه میشود.
تاب (swing) یکی از رایجترین و قدیمیترین تجهیزات بازی در پارکها و فضاهای بازی کودکان است. این وسیله معمولاً شامل یک صندلی است که با استفاده از طناب یا زنجیر به یک میلهی افقی متصل میشود. فرد با نشستن بر روی آن و ایجاد حرکت رفت و برگشتی، نوعی حس پرواز و آزادی را تجربه میکند. طراحی تاب به گونهای است که با اندک حرکت بدن، میتوان آن را در حرکت نگه داشت یا به جلو و عقب هل داد.
از منظر رشد جسمی، تاب بازی کردن فواید فراوانی برای کودکان دارد. این فعالیت به تقویت تعادل، هماهنگی عضلات، کنترل حرکتی و درک فضا کمک میکند. هنگامی که کودک برای حفظ تعادل خود تلاش میکند یا بدنش را در هماهنگی با حرکت تاب جابهجا میکند، در واقع سیستم عصبی-عضلانی او در حال تقویت شدن است. همچنین، این حرکت ریتمیک میتواند بر آرامسازی ذهن و بدن نیز تأثیرگذار باشد.
در کنار فواید فیزیکی، تاب تأثیر مثبتی بر احساسات و روحیهی کودک دارد. تاب خوردن، بهخصوص در فضای باز و همراه با نسیم و نور خورشید، نوعی لذت ساده اما عمیق ایجاد میکند. بسیاری از روانشناسان کودک، تاب را وسیلهای مناسب برای تخلیهی انرژی، کاهش استرس و حتی درمان اختلالات حسی در کودکان میدانند. این بازی، با حس پرواز و اوجگیری، نوعی تجربهی آزادی و اعتماد به نفس را نیز در ذهن کودک شکل میدهد.
تاب همچنین در فرهنگها و خاطرات جمعی، جایگاه خاصی دارد. اغلب بزرگسالان نیز خاطراتی شیرین از تاببازیهای دوران کودکی خود دارند. همین موضوع باعث میشود تا تاب نه تنها وسیلهای برای بازی، بلکه نمادی از معصومیت، رهایی و شادی کودکانه به شمار رود. در هنر و سینما، صحنههایی که در آن فردی روی تاب نشسته و آرام حرکت میکند، معمولاً با مفاهیمی چون نوستالژی، آرامش یا تنهایی همراه است.
در طراحی فضای شهری، تاب به عنوان یکی از عناصر اساسی فضاهای بازی، اهمیت ویژهای دارد. انواع مدرن آن با ایمنی بیشتر، تنوع در طراحی، و حتی نسخههایی برای افراد دارای نیازهای خاص تولید میشود. برخی تابها بهصورت دو یا چندنفره طراحی شدهاند تا تعامل اجتماعی بیشتری بین کودکان ایجاد شود. امروزه طراحان شهری با توجه به نیازهای مختلف سنی و جسمی، تابهایی برای همهی گروههای سنی، حتی بزرگسالان، در برخی پارکها نصب میکنند.
کلمهی «تاب» در معنای توانایی تحمل یا ظرفیت مقابله با شرایط دشوار، در زبان انگلیسی به "tolerance"، "endurance"، یا "resilience" ترجمه میشود.
بسته به بافت جمله، گاهی واژههایی مثل "capacity" یا "fortitude" نیز معادل مناسبی هستند. این کلمه در فارسی بار معنایی عمیقتری نسبت به صرفاً توان فیزیکی دارد و به تحمل روانی، عاطفی، یا حتی فلسفی نیز اشاره میکند.
تاب به عنوان یک مفهوم، نمایانگر توانایی انسان در مواجهه با فشارهای بیرونی یا درونی است؛ از جمله رنج، سختی، اضطراب، یا ناکامی. فردی که «تاب دارد» الزاماً از نظر جسمی قویتر نیست، بلکه از درون مقاومتر است. این ویژگی میتواند نتیجهی تجربیات زندگی، آموزش، درونپویی، یا حتی ویژگیهای ذاتی فرد باشد. تاب در این معنا، پیوند نزدیکی با مفاهیمی چون «بردباری» و «پایداری» دارد.
در زندگی روزمره، تاب به افراد امکان میدهد که در برابر موقعیتهای دشوار و ناگوار دچار فروپاشی نشوند. مثلاً وقتی از کسی میگوییم «تاب شنیدن آن خبر را نداشت»، منظور این است که توان روانی و عاطفی او برای مواجهه با آن حقیقت کافی نبوده است. در مقابل، افراد «تابآور» کسانی هستند که حتی در شرایط سخت، میتوانند خود را حفظ کرده و با موقعیت تطبیق پیدا کنند. در روانشناسی، این ویژگی به عنوان resilience یا «تابآوری» شناخته میشود.
مفهوم تاب در فرهنگ فارسی، گاه با نوعی بار شاعرانه نیز همراه است. در ادبیات، اغلب با اصطلاحاتی مانند «تاب نمیآورم»، «بیتابم» مواجه میشویم که احساساتی نظیر عشق، دلتنگی، یا بیقراری را توصیف میکنند. این نشان میدهد که «تاب» تنها به تحمل فیزیکی محدود نیست بلکه در عمق احساسات و روابط انسانی نیز حضور دارد. چنین کاربردهایی، معنای فلسفیتری به این واژه میبخشند.
در شرایط اجتماعی یا بحرانی، تاب به عنوان یک ویژگی حیاتی شناخته میشود. تابآوری فردی و جمعی در برابر بلایای طبیعی، فشارهای اقتصادی، یا آسیبهای روانی، نقش مهمی در بقای سالم جامعه ایفا میکند. بسیاری از برنامههای آموزش روانی در سطح جهانی نیز به تقویت همین توانمندی میپردازند؛ یعنی بالا بردن تاب انسان در مواجهه با تغییرات و چالشها.
تاب نوعی سرمایهی درونی است که اگرچه ممکن است نادیده گرفته شود، اما در بزنگاههای مهم زندگی، نقشی کلیدی ایفا میکند. پرورش این توانایی از راه آگاهی، تمرین ذهنی، پشتیبانی اجتماعی و تجربهی مستقیم امکانپذیر است. انسانهای تابآور نه تنها زنده میمانند، بلکه در دل سختیها نیز رشد میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تاب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تاب