آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: جمعه ۶ تیر ۱۴۰۴

    تاب‌ به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / taab /

    power, stamina, strength

    power

    stamina

    strength

    توانایی

    تاب (مقاومت) خزشی

    creep strength

    او تاب خود را در طول ماراتن نشان داد.

    She demonstrated her power during the marathon.

    اسم
    فونتیک فارسی / taab /

    tolerance, toleration, patience, endurance, fortitude

    tolerance

    toleration

    patience

    endurance

    fortitude

    صبر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    تاب او با روند کند همه را تحت‌تأثیر قرار داد.

    His patience with the slow process impressed everyone.

    تاب‌آوری کلید غلبه بر چالش‌های زندگی است.

    Endurance is key to overcoming life's challenges.

    اسم
    فونتیک فارسی / taab /

    twist, curl, wave, loop

    twist

    curl

    wave

    loop

    پیچ‌وتاب

    موهای رقصنده تاب زیبایی داشت که نور را جلب می‌کرد.

    The dancer's hair had a beautiful twist that caught the light.

    موهای او تاب‌های طبیعی داشت که بر جذابیت او می‌افزود.

    His hair had a natural curl that added to his charm.

    اسم
    فونتیک فارسی / taab /

    swing

    swing

    نوعی بازی

    بچه‌ها به‌نوبت برای تاب در پارک ایستادند.

    The children took turns on the swing in the park.

    او تاب چوبی‌ای در حیاط خانه ساخت تا بچه‌هایش با آن بازی کنند.

    He built a wooden swing in the backyard for his kids to play on.

    اسم
    فونتیک فارسی / taab /

    فیزیک torsion, fluctuation, yaw, undulation, oscillation

    torsion

    fluctuation

    yaw

    undulation

    oscillation

    حرکت نوسانی

    تاب فنر باعث نوسان منظم آن شد.

    The torsion of the spring caused it to oscillate rhythmically.

    تاب آونگ به‌تدریج با از دست دادن انرژی کاهش یافت.

    The yaw of the pendulum gradually decreased as it lost energy.

    اسم
    فونتیک فارسی / taab /

    wobble, shimmy

    wobble

    shimmy

    خمیدگی نامنظم

    او متوجه تاب خفیفی در چرخ دوچرخه‌اش شد.

    She noticed a slight wobble in the wheel of her bicycle.

    امواج اقیانوس تاب ملایمی در امتداد خط ساحلی تشکیل دادند.

    The ocean waves formed a gentle shimmy along the shoreline.

    سازه‌ی پیوندی
    فونتیک فارسی / -taab /

    twister, spinner

    twister

    spinner

    تاب‌دهنده

    نخ‌تاب

    yarn spinner

    در این کارگاه ابزارهای مختلفی برای هنرهای الیافی وجود داشت که برجسته‌ترین آن چوب‌تابی ظریف بود.

    The workshop featured various tools for fiber arts, with the highlight being the elegant wooden spinner.

    سازه‌ی پیوندی
    فونتیک فارسی / -taab /

    -shine, -light

    -shine

    -light

    روشن‌کننده

    شب‌تاب

    shining at night

    مهتاب

    moonlight

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد تاب‌

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    توان توانایی رمق طاقت قدرت قوت نا وسع یارا
    مترادف:
    پیچ جعد چین خمش شکن طره کرس
    مترادف:
    پرتو تابش روشنی فروغ نور
    مترادف:
    حرارت سوزش گرمی هرم
    مترادف:
    آرام صبر قرار
    مترادف:
    پایداری تحمل شکیبایی شکیب
    مترادف:
    دوام مقاومت
    مترادف:
    چین شکن

    سوال‌های رایج تاب‌

    تاب به انگلیسی چی می‌شه؟ (در معنای پیچ‌وتاب)

    کلمه‌ی «تاب» در معنای پیچ‌وتاب، انحنا یا چرخش ملایم در یک سطح یا جسم، در زبان انگلیسی به واژه‌هایی مانند "twist"، "curl"، "coil" یا در برخی زمینه‌ها "bend" ترجمه می‌شود.

    بسته به زمینه‌ی استفاده، معادل‌هایی چون "ripple" یا "wave" نیز ممکن است مناسب باشند، به‌خصوص زمانی که منظور نوعی حرکت نرم و روان باشد.

    «تاب» در این معنا به توصیف نوعی حرکت یا فرم غیرمستقیم، منحنی یا پیچ‌خورده اشاره دارد. این ویژگی می‌تواند در اجسام فیزیکی مانند پارچه، مو، فلز، یا حتی مسیر جاده مشاهده شود. به‌عنوان مثال، وقتی می‌گوییم «تاب موهایش دل‌فریب بود»، منظور نوعی حالت مواج و نرم در تارهای موست که چشم‌نواز و جذاب به نظر می‌رسد. این نوع تاب برخلاف خطوط صاف و مستقیم، حس حرکت، نرمی و زندگی را القا می‌کند.

    در طبیعت، تاب به‌وفور دیده می‌شود. از پیچ‌وتاب شاخه‌های درختان و گلبرگ‌های گل گرفته تا جریان‌های مارپیچی رودخانه‌ها یا توده‌های ابری در آسمان، همه حاوی فرم‌هایی از تاب هستند. این ساختارهای غیرخطی اغلب نشان‌دهنده‌ی پویایی، رشد طبیعی و زیبایی ارگانیک‌اند. حتی در طراحی صنعتی و معماری، بهره‌گیری از تاب در فرم‌ها باعث ایجاد حس سیالیت، لطافت و پویایی در فضا می‌شود.

    در زمینه‌ی پارچه و منسوجات، تاب نقش مهمی در کیفیت، دوام و ظاهر نهایی محصول دارد. نخ‌هایی که به‌خوبی تاب خورده‌اند، استحکام بیشتری دارند و کمتر دچار گسست یا ساییدگی می‌شوند. در عین حال، میزان تاب نخ می‌تواند بر درخشندگی، لطافت یا زبری سطح پارچه نیز تأثیرگذار باشد. اصطلاحاتی مانند "S-twist" یا "Z-twist" در صنعت نساجی برای توصیف نوع تاب نخ‌ها به کار می‌رود.

    از نظر هنری و ادبی، تاب می‌تواند استعاره‌ای از تنوع، بی‌ثباتی، یا پیچیدگی باشد. در شعر فارسی، واژه‌ی تاب گاه به پیچ‌وتاب زلف معشوق اشاره دارد که نماد فریبندگی، اسرارآمیز بودن، یا حتی اغواگری است. این کاربرد نه تنها از نظر تصویری غنی است، بلکه بار عاطفی و احساسی خاصی را نیز منتقل می‌کند. به همین دلیل، تاب در ادبیات و نقاشی، همواره به‌عنوان عنصری زیباشناختی شناخته شده است.

    در مهندسی نیز، تاب (torsion) به معنای پیچ‌خوردگی یک جسم جامد بر اثر نیروهای مکانیکی است. این نوع تاب که بیشتر در میله‌ها و سازه‌های فلزی بررسی می‌شود، باید با دقت محاسبه شود تا از شکست یا آسیب ساختار جلوگیری گردد. «تاب» در این معنا نه‌تنها جلوه‌ای از زیبایی طبیعت و هنر است، بلکه در علوم فنی و کاربردی نیز جایگاه مهمی دارد.

    تاب به انگلیسی چی می‌شه؟ (در معنای نوعی بازی)

    کلمه‌ی «تاب» در معنای نوعی بازی پارکی که معمولاً کودکان روی آن می‌نشینند و جلو و عقب تاب می‌خورند، در زبان انگلیسی به "swing" ترجمه می‌شود.

    تاب (swing) یکی از رایج‌ترین و قدیمی‌ترین تجهیزات بازی در پارک‌ها و فضاهای بازی کودکان است. این وسیله معمولاً شامل یک صندلی است که با استفاده از طناب یا زنجیر به یک میله‌ی افقی متصل می‌شود. فرد با نشستن بر روی آن و ایجاد حرکت رفت و برگشتی، نوعی حس پرواز و آزادی را تجربه می‌کند. طراحی تاب به گونه‌ای است که با اندک حرکت بدن، می‌توان آن را در حرکت نگه داشت یا به جلو و عقب هل داد.

    از منظر رشد جسمی، تاب بازی کردن فواید فراوانی برای کودکان دارد. این فعالیت به تقویت تعادل، هماهنگی عضلات، کنترل حرکتی و درک فضا کمک می‌کند. هنگامی که کودک برای حفظ تعادل خود تلاش می‌کند یا بدنش را در هماهنگی با حرکت تاب جابه‌جا می‌کند، در واقع سیستم عصبی-عضلانی او در حال تقویت شدن است. همچنین، این حرکت ریتمیک می‌تواند بر آرام‌سازی ذهن و بدن نیز تأثیرگذار باشد.

    در کنار فواید فیزیکی، تاب تأثیر مثبتی بر احساسات و روحیه‌ی کودک دارد. تاب خوردن، به‌خصوص در فضای باز و همراه با نسیم و نور خورشید، نوعی لذت ساده اما عمیق ایجاد می‌کند. بسیاری از روان‌شناسان کودک، تاب را وسیله‌ای مناسب برای تخلیه‌ی انرژی، کاهش استرس و حتی درمان اختلالات حسی در کودکان می‌دانند. این بازی، با حس پرواز و اوج‌گیری، نوعی تجربه‌ی آزادی و اعتماد به نفس را نیز در ذهن کودک شکل می‌دهد.

    تاب همچنین در فرهنگ‌ها و خاطرات جمعی، جایگاه خاصی دارد. اغلب بزرگ‌سالان نیز خاطراتی شیرین از تاب‌بازی‌های دوران کودکی خود دارند. همین موضوع باعث می‌شود تا تاب نه تنها وسیله‌ای برای بازی، بلکه نمادی از معصومیت، رهایی و شادی کودکانه به شمار رود. در هنر و سینما، صحنه‌هایی که در آن فردی روی تاب نشسته و آرام حرکت می‌کند، معمولاً با مفاهیمی چون نوستالژی، آرامش یا تنهایی همراه است.

    در طراحی فضای شهری، تاب به عنوان یکی از عناصر اساسی فضاهای بازی، اهمیت ویژه‌ای دارد. انواع مدرن آن با ایمنی بیشتر، تنوع در طراحی، و حتی نسخه‌هایی برای افراد دارای نیازهای خاص تولید می‌شود. برخی تاب‌ها به‌صورت دو یا چندنفره طراحی شده‌اند تا تعامل اجتماعی بیشتری بین کودکان ایجاد شود. امروزه طراحان شهری با توجه به نیازهای مختلف سنی و جسمی، تاب‌هایی برای همه‌ی گروه‌های سنی، حتی بزرگ‌سالان، در برخی پارک‌ها نصب می‌کنند.

    تاب به انگلیسی چی می‌شه؟ (در معنای توانایی و صبر)

    کلمه‌ی «تاب» در معنای توانایی تحمل یا ظرفیت مقابله با شرایط دشوار، در زبان انگلیسی به "tolerance"، "endurance"، یا "resilience" ترجمه می‌شود.

    بسته به بافت جمله، گاهی واژه‌هایی مثل "capacity" یا "fortitude" نیز معادل مناسبی هستند. این کلمه در فارسی بار معنایی عمیق‌تری نسبت به صرفاً توان فیزیکی دارد و به تحمل روانی، عاطفی، یا حتی فلسفی نیز اشاره می‌کند.

    تاب به عنوان یک مفهوم، نمایانگر توانایی انسان در مواجهه با فشارهای بیرونی یا درونی است؛ از جمله رنج، سختی، اضطراب، یا ناکامی. فردی که «تاب دارد» الزاماً از نظر جسمی قوی‌تر نیست، بلکه از درون مقاوم‌تر است. این ویژگی می‌تواند نتیجه‌ی تجربیات زندگی، آموزش، درون‌پویی، یا حتی ویژگی‌های ذاتی فرد باشد. تاب در این معنا، پیوند نزدیکی با مفاهیمی چون «بردباری» و «پایداری» دارد.

    در زندگی روزمره، تاب به افراد امکان می‌دهد که در برابر موقعیت‌های دشوار و ناگوار دچار فروپاشی نشوند. مثلاً وقتی از کسی می‌گوییم «تاب شنیدن آن خبر را نداشت»، منظور این است که توان روانی و عاطفی او برای مواجهه با آن حقیقت کافی نبوده است. در مقابل، افراد «تاب‌آور» کسانی هستند که حتی در شرایط سخت، می‌توانند خود را حفظ کرده و با موقعیت تطبیق پیدا کنند. در روان‌شناسی، این ویژگی به عنوان resilience یا «تاب‌آوری» شناخته می‌شود.

    مفهوم تاب در فرهنگ فارسی، گاه با نوعی بار شاعرانه نیز همراه است. در ادبیات، اغلب با اصطلاحاتی مانند «تاب نمی‌آورم»، «بی‌تابم» مواجه می‌شویم که احساساتی نظیر عشق، دلتنگی، یا بی‌قراری را توصیف می‌کنند. این نشان می‌دهد که «تاب» تنها به تحمل فیزیکی محدود نیست بلکه در عمق احساسات و روابط انسانی نیز حضور دارد. چنین کاربردهایی، معنای فلسفی‌تری به این واژه می‌بخشند.

    در شرایط اجتماعی یا بحرانی، تاب به عنوان یک ویژگی حیاتی شناخته می‌شود. تاب‌آوری فردی و جمعی در برابر بلایای طبیعی، فشارهای اقتصادی، یا آسیب‌های روانی، نقش مهمی در بقای سالم جامعه ایفا می‌کند. بسیاری از برنامه‌های آموزش روانی در سطح جهانی نیز به تقویت همین توانمندی می‌پردازند؛ یعنی بالا بردن تاب انسان در مواجهه با تغییرات و چالش‌ها.

    تاب نوعی سرمایه‌ی درونی است که اگرچه ممکن است نادیده گرفته شود، اما در بزنگاه‌های مهم زندگی، نقشی کلیدی ایفا می‌کند. پرورش این توانایی از راه آگاهی، تمرین ذهنی، پشتیبانی اجتماعی و تجربه‌ی مستقیم امکان‌پذیر است. انسان‌های تاب‌آور نه تنها زنده می‌مانند، بلکه در دل سختی‌ها نیز رشد می‌کنند.

    ارجاع به لغت تاب‌

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «تاب‌» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تاب‌

    لغات نزدیک تاب‌

    • - تائوئیست
    • - تائید کننده
    • - تاب‌
    • - تاب آور
    • - تاب آوردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.