آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

پایداری به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / paaydaari /

permanence, endurance, durability, stability

permanence

endurance

durability

stability

دوام

تصمیم به خرید خانه به قصد پیدا کردن ثبات و پایداری در زندگی‌شان گرفته شد.

The decision to buy a house was made with the intention of finding stability and permanence in their lives.

ورزشکاران زن و مرد ورزش‌های پنج‌گانه باید نیرو، پایداری و تمرکز داشته باشند.

Athletes men and women in pentathlon need to have strength, endurance, and concentration.

اسم
فونتیک فارسی / paaydaari /

defense, defence, resistance, persistence, patience, holding out, staying power, standing fast, fortitude

defense

defence

resistance

persistence

patience

holding out

staying power

standing fast

fortitude

استقامت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

پایداری شهر در طول محاصره قابل توجه بود.

The city's defense during the siege was remarkable.

پایداری تیم در طول بحران الهام‌بخش بود.

The team's resistance during the crisis was inspiring.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پایداری

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت پایداری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پایداری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پایداری

لغات نزدیک پایداری

پیشنهاد بهبود معانی