تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- او صفحه را سوراخ کرد و پیچ را از آن گذراند.
- مهره را سر پیچ بپیچان.
- سر پیچ بهطرف راست بپیچید.
- جاده پر از پیچ و شیب بود.
- پیچ در گوشهی گرم و آفتابی حیاط بهخوبی رشد کرد.
- در جنگل بارانی، تنوع پیچ چشمگیر است.
- مارپیچ
- طنابپیچ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پیچ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیچ